پایگاه شناخت اهل بیت و شیعه و احادیث معصومین علیهم السلام
| ||
بسم الله الرحمن الرحیم
... آیاتى از قرآن کریم که در مورد این قضیه(غدیر خم) نازل شده در برابر دیدگان مفسر نمایان میشود و بر مفسر لازم و واجب است که آنچه از مصدروحى درباره نزول آن آیات و تفسیر آن رسیده بیان کند، و روا نمیداند که کار او نارسا و کوشش او ناقص باشد. : اینک قسمتى از مفسرین بنام که در تفسیر خود بذکر این واقعه پرداخته اند :
1 - طبرى "متوفاى سال 310" در تفسیر خود 2- ثعلبى "متوفاى سال 427 - یا - 437" در تفسیر خود 3 - واحدى "متوفاى سال 468" در " اسباب النزول " 4 - ابو محمد بغوى "متوفاى سال 516" 5 - قرطبى "متوفاى سال 567" در تفسیر خود 6 - فخر رازى "متوفاى سال 606" در تفسیر کبیر 7 - قاضى بیضاوى "متوفاى سال 685" در تفسیرش 8 - ابن کثیر شامى "متوفاى سال 774" در تفسیرش 9 - نیشابورى "متوفاى در قرن هشتم" در تفسیرش 10 - جلال الدین سیوطى متوفاى سال 911 در تفسیرش 11 - ابو السعود العمادى "متوفاى سال 972" 12 - خطیب شرمینى "متوفاى سال 977" 13 - قاضى شوکانى "متوفاى سال 1173" 14 - آلوسى بغدادى "متوفاى در سال 1270" در تفسیرش
الغدیر ، ج1 برچسبها: علمای اهل سنتحضرت علی علیه السلام دوشنبه 92/4/31 .:. 11:0 عصر .:. رضا خانگلی زیولائی
بسم الله الرحمن الرحیم
و اما علماء علم کلام - در مورد اقامه دلیل و برهان در هر یک از مسائل کلام - وقتى که بموضوع امامت میرسند : براى غلبه بر مدعى و یا بمنظور نقل دلیل و برهان طرف خود ناگزیرند که متعرض واقعه غدیر خم شوند - هر چند که در عین این اقدام بزعم خود در چگونگى دلالت حدیث مزبور بمناقشه پردازند. اینک جمله از متکلمین بنام که در کتب خود بذکر واقعه غدیرخم پرداخته اند :
1 - قاضى ابوبکر باقلانى بصرى "متوفى 403" در "التمهید" 2 - قاضى عبد الرحمن ایجى شافعى "متوفى 756" در "المواقف" 3 - سید شریف جرجانى "متوفى 816" در "شرح المواقف" 4 - بیضاوى "متوفى 685" در "طوالع الانوار" 5 - شمس الدین اصفهانى در "مطالع الانظار" 6 - تفتازانى "متوفى 792" در "شرح المقاصد" 7 - قوشچى - المولى علاء الدین "متوفى 879" در "شرح تجرید" و عین الفاظ نامبردگان بطورى است که ذیلا ترجمه و ذکر میشود : بتحقیق پیوسته که پیغمبر اسلام صلى الله علیه و آله در روز غدیرخم که در محلى است بین مکه و مدینه بنام جحفه - هنگام بازگشت از حجه الوداع مردم را جمع فرمود و آن روز بسیار گرم و سوزان بود بحدى که مردم قسمتى از رداى خود را زیر پا میگذاردند از شدت گرمى زمین. پس از گرد آمدن خلق - آنحضرت در جایگاه بلندى خطبه ایراد فرمود و از جمله فرمود : اى گروه مسلمانان. آیا من اولى "سزاوارتر" بر شما و امور شما از خود شما نیستم ؟ گفتند : آرى بخدا قسم. آنگاه فرمود : هر کس که من مولاى اویم پس از من على علیه السلام مولاى او خواهد بود، خداوندا دوست بدار آنکه را که او را دوست بدارد، و دشمن بدار آنکه را که او را دشمن بدارد، و یارى کن یاران او را و خوار کن خوارکنندگان او را و از جمله متکلمین - قاضى النجم محمد شافعى "متوفى 867" است که در "بدیع المعانى" این واقعه را ذکر کرده است، و جلال الدین سیوطى در اربعین خود و مفتى شام حامد بن على عمادى در "الصلاه الفاخره بالاحادیث المتواتره" و آلوسى بغدادى "متوفى 1324" در "نثر اللئالى" و غیر اینها. علماء علم لغت نیز در آنجا که بلغاتى از قبیل. مولى. خم. غدیر. ولى بر خورد نمایند ناچار بحدیث غدیر خم اشاره مینمایند - مانند : ابن درید محمد بن حسن "متوفى 321" در جلد 1 " جمهره " ص 71 - و ابن اثیر در " النهایه " و حموى در " معجم البلدان " در بیان "خم" و زبیدى حنفى در " تاج العروس " و نبهانى در " المجموعه النبهانیه ".
الغدیر ، ج1 برچسبها: علمای اهل سنت یکشنبه 92/4/30 .:. 4:56 عصر .:. رضا خانگلی زیولائی
بسم الله الرحمن الرحیم
علی بن حسن از امام باقر علیه السلام از پدران گرامی آن حضرت نقل کرد کهرسول خدا صل الله علیه و آله و سلم فرمود: دوستی من و دوستی اهل بیتم در هفت جای هول انگیز سودمند است: وقت مردن ، در قبر ، هنگام برانگیخته شدن از قبر ، وقت [گرفتن یا گشودن] نامه عمل ، زمان رسیدگی به حساب ، هنگام سنجش کردار و وقت عبور از صراط.
فضائل الشیعة ، حدیث دوم ، ص25 برچسبها: اهل بیت علیهم السلام یکشنبه 92/4/30 .:. 4:53 عصر .:. رضا خانگلی زیولائی
بسم الله الرحمن الرحیم
اسماعیل بن مسلم از امام صادق علیه السلام از پدران گرامی آن حضرت نقل کرد که رسول خدا صل الله علیه و آله فرمود:
ثابت قدم ترین شما در صراط ، کسی است که اهل بیت مرا بیشتر دوست می دارد.
فضائل الشیعة ، حدیث سوم ، ص 25 برچسبها: اهل بیت علیهم السلام یکشنبه 92/4/30 .:. 4:52 عصر .:. رضا خانگلی زیولائی
بسم الله الرحمن الرحیم به سال 23- و یا- آغاز سال 24 از هجرت اخطب خطباء خوارزم- حنفى- در صفحه 217 " مناقب " گوید: خبر داد مرا استاد و پیشوا- شهاب الدین- افضل حفاظ- ابو النجیب- سعید بن عبد الله بن حسن همدانى معروف به " مروزى " در آنچه که از همدان بمن نوشته، باخبار او از حافظ- ابو على- حسن ابن احمد بن حسین در آنچه اذن و اجازه روایت آنرا باو داده، باخبار از استاد ادیب ابو یعلى- عبد الرزاق بن عمر بن ابراهیم همدانى. بسال 437، باخبار از پیشواى حافظ- طراز المحدثین- ابوبکر احمد بن موسى بن مردویه. و استاد پیشوا، شهاب الدین. ابو النجیب- سعد بن عبد الله همدانى گفته که: ما را خبر داد باین حدیث عالى پیشواى حافظ- سلیمان بن محمد بن احمد- از یعلى بن سعد رازى. از محمد بن حمید. از زافر بن سلیمان. از حارث بن محمد. از ابى الطفیل- عامر بن واثله که گفت: من در روز شورى دربان بودم و على علیه السلام در خانه "محل اجتماع و شورى" بود و شنیدم که بانها میفرمود: من بطور موکد بر شما احتجاج و استدلال خواهم نمود به چیزیکه هیچ فرد عربى و غیر عربى از شما نتواند آنرا دگرگون نماید، سپس فرمود: شما افراد، همه شما را سوگند میدهم بخدا، که آیا در میان شما کسى هست که پیش از من بوحدانیت خدا ایمان آورده باشد؟ همگى گفتند: نه، فرمود شما را بخدا سوگند میدهم که در میان شما کسى هست که برادرى چون جعفر طیار داشته باشد که در بهشت با فرشتگان پرواز میکند؟ همگى گفتند: نه بخدا قسم، فرمود شما را بخدا سوگند میدهم آیا در میان شما غیر از من کسى هست که عموئى چون عموى من حمزه داشته باشد که شیرخدا و شیر رسول خدا و سرور شهیدان است؟ گفتند: نه بخدا قسم، فرمود: شما را بخدا سوگند میدهم آیا در میان شما جز من کسى هست که همسرى چون همسر من فاطمه دختر محمد صلى الله علیه و آله داشته باشد، که بانوى زنان اهل بهشت است، گفتند: نه بخدا قسم، فرمود: شما را بخدا سوگند میدهم، آیا در میان شما جز من کسى هست، که دو سبط مانند دو سبط من حسن و حسین داشته باشد که دو آقا و سرور جوانان اهل بهشت میباشند؟ گفتند: نه بخدا قسم، فرمود: شما را بخدا سوگند میدهم، آیا در میان شما جز من و پیش از من کسى هست که چندین بار با رسول خدا صلى الله علیه و آله نجوى کرده باشد و پیش از نجوى صدقه داده باشد؟ گفتند: نه بخدا قسم، فرمود: شما را بخدا سوگند میدهم، آیا در میان شما جز من کسى هست که رسول خدا درباره او فرموده باشد: من کنت مولاه فعلى مولاه، اللهم وال من والاه و عاد من عاداه، و انصر من نصره، لیبلغ الشاهد الغائب؟ گفتند: نه بخدا قسم،... تا آخر حدیث... و این روایت را با بررسى در سند آن پیشواى "محدثین" حموینى در باب 58 در " فراید السمطین " آورده گوید: خبر داد مرا استاد و پیشوا- تاج الدین، على بن حب بن عبد الله خازن بغدادى، معروف به: ابن الساعى واو. از پیشوا، برهان الدین، ابو المظفر، ناصر بن ابى المکارم مطرزى خوارزمى، و او از اخطب خوارزم، ضیاء الدین، ابو الموید، موفق بن احمد مکى. تا آخر سند بدو طریقى که ذکر شد. و نیز این روایت را ابن حاتم شامى در " الدر النظیم " از طریق حافظ ابن مردویه بسند دیگرش آورده، که گوید: حدیث نمود، ابو المظفر، عبد الواحد بن حمد بن محمد بن شیذه مقرى و او از حدیث عبد الرزاق بن عمر طهرانى و او از ابوبکر احمد بن موسى حافظ "ابن مردویه" از ابى بکر احمد بن محمد بن ابى دام از منذر بن محمد و او از عموى خود و او از ابان بن تغلب، از عامر بن واثله روایت نموده که گفت: من در روز شورى دربان بودم و على علیه السلام در آن خانه بود "که شورى در آن تشکیل یافت"، شنیدم که آنجناب میفرمود "عین الفاظى که فوقا ذکر شد". تا آنجا که راوى گفت: على فرمود شما را بخدا سوگند میدهم آیا کسى از شما جز من هست که او را رسول خدا صلى الله علیه و آله در روز غدیر بولایت نصب فرموده باشد؟ گفتند: نه بخدا قسم. و این حدیث شورى را حافظ بزرگ- دار قطنى با بررسى در طریق آن روایت نموده و ابن حجر بعض از فصول مطالب حدیث مزبور را از او در صواعق نقل میکند، نامبرده در صفحه 75 گوید: دار قطنى با دقت در سند آورده که على علیه السلام با آن شش نفرى که عمر امر خلافت را در میان آنها بشورى محول نمود سخن طولانى گفت، از جمله سخنان او " على علیه السلام ": شما را بخدا سوگند میدهم، آیا در میان شما جز من کسى هست که رسول خدا صلى الله علیه و آله باو فرموده باشد: یا على تو در روز قیامت قسمت کننده بهشت و دوزخى، گفتند: نه بخدا قسم، و در صفحه 93 گوید: دار قطنى با دقت در سند آورده که على علیه السلام در روز شورى بر اعضاى شورى استدلال و احتجاج نمود و بانها گفت: شما را بخدا سوگند میدهم، آیا در میان شما کسى در خویشاوندى با پیغمبر صلى الله علیه و آله از من نزدیک تر هست؟ و این حدیث را حافظ بزرگوار ابن عقده با بررسى در سند آن آورده، گوید: حدیث کرد ما را على بن محمد بن حبیبه کندى از حسن بن حسین، از ابى غیلان سعد بن طالب شیبانى از اسحق از ابى الطفیل که گفت: من در روز شورى دربان بودم و شنیدم که على علیه السلام میگفت. بشرح مذکور که از جمله آن مناشده بداستان غدیر است. و نیز حافظ ابن عقده، گوید: حدیث نمود ما را، احمد بن یحیى بن زکریا ازدى، صوفى، از عمرو بن حماد بن طلحه قناد، از اسحق بن ابراهیم ازدى از معروف بن خربوذ، و زیاد بن منذر، و سعید بن محمد اسلمى، از ابى الطفیل که گفت: عمر در هنگام احتضار و مرگ خود امر خلافت را بین شش نفر بشورى نهاد، على بن ابى طالب علیه السلام و عثمان بن عفان و طلحه و زبیر و سعد بن ابى وقاص و عبد الرحمن بن عوف رضى الله عنهم و عبد الله بن عمر نیز عضو مشاور بود بدون، حق تصدى خلافت، ابوالطفیل گوید: چون این عده مجتمع گشتند، مرا دربان قرار دادند که از ورود مردم جلوگیرى نمایم، در این موقع على علیه السلام فرمود... بشرح مذکور، که از جمله آن مناشده بحدیث غدیر است. و این روایت را حافظ عقیلى با بررسى و دقت در سند آورده گوید: حدیث نمود ما را، محمد بن احمد وراجینى از یحیى بن مغیره رازى، از زافر، و او از مردى و او از حارث بن محمد از ابى الطفیل که گفت: من در روز شورى بر در بودم... و فراز کاملى از حدیث را ذکر نمود. ابن ابى الحدید در جلد 2 شرح " نهج البلاغه " صفحه 61 گوید: ما در اینجا آنچه را که در روایات از داستان مناشده اصحاب شورى بطور تواتر و استفاضه رسیده، و متضمن فضایل و خصایصى است که على علیه السلام بسبب آنها از دیگران متمایز گشته ذکر مینمائیم، این جریان را محدثین بسیار ذکر نموده اند. و آنچه در نزد ما بصحت پیوسته این جریان، بانچه ذکر شد "از روایات مشتمل بر فضایل آنجناب" پایان نیافته، و بلکه بعد از آنکه عبد الرحمن و حاضرین با عثمان بیعت کردند و على علیه السلام از بیعت با او خوددارى نمود چنین گفت: همانا براى ما حقى است اگر بما داده شود آنرا مى گیریم و اگر منع شود با سختى ها میسازیم اگرچه شب روى طولانى باشد، او "على علیه السلام" این سخن را ضمن کلامى فرمود که ارباب سیر آنرا ذکر نموده اند و ما در آنچه قبلا نگاشته شد بعض از آنرا بیان داشتیم... بر میگردد بسیاق روایت... سپس بانها فرمود: شما را بخدا سوگند میدهم: آیا در میان شما جز من کسى هست که رسول خدا صلى الله علیه و آله او را با خود برادر کند در آن هنگام که مراسم برادرى را در میان مسلمین اجراء فرمود؟ گفتند: نه، سپس فرمود: آیا در میان شما غیر از من کسى هست که رسول خدا صلى الله علیه و آله درباره او فرموده باشد: من کنت مولاه فهذا مولاه؟ گفتند: نه. "زیادتى چاپ دوم"- و قسمتى از این داستان را ابن عبد البر در جلد 3 " الاستیعاب " ص 35 در حاشیه " الاصابه " بطور مسند ذکر کرده گوید، حدیث نمود ما را عبد الوارث از قاسم از احمد بن زهیر از عمرو بن حماد قناد- از اسحق بن ابراهیم ازدى، از معروف بن خربوذ، از زیاد بن منذر، از سعد بن محمد ازذى، از ابى الطفیل. و طبرى در جلد 3 تفسیرش در ص 418 در مورد قول خداى تعالى: انما ولیکم الله و رسوله. الایه... چنین گوید: همانا على بن ابى طالب علیه السلام از این رافضیان داناتر بتفسیر قرآن است، بنابراین اگر این آیه دلالت بر امامت او داشت، در یکى از مجالس و محافل بدان استدلال مینمود، و این گروه "رافضیان" را نمیسزد که بگویند، از راه تقیه استدلال بان ننموده، چه آنکه از او نقل میکند که در روز شورى بخبر غدیر و خبر مباهله و بتمام فضایل و مناقب خود تمسک جسته و بطور حتم در اثبات امامت خود باین آیه تمسک ننموده، اه. و تو "خواننده این سطور" بخوبى میدانى که سخن طبرى در اسناد روایت احتجاج و استدلال بحدیث غدیر و غیره بخصوص رافضیان فقط، ناشى از عصبیت و کینه توزى او است و مردود است، زیرا چنانکه دانستید، خوارزمى حنفى اسناد حدیث مزبور "احتجاج" را از استادان و ائمه حفاظ و آنها از کسانى چون ابى یعلى و ابن مردویه که از حفاظ حدیث و ائمه نقل حدیثند بشرحى که دایر به تصریح ابن حجر بروایت حافظ دار قطنى بیان شد، نقل نموده، بدون اینکه نکوهش و نظر مخالفى در آن ابراز نماید، و روایت حافظ ابن عقده و حافظ عقیلى، و نیز شنیدید سخن ابن ابى الحدید و تصریح او را، باینکه داستان احتجاج در میان اهل حدیث شایع و مستفیض است و آنچه را که در نظر او از حدیث مزبور مورد صحت و تایید واقع گشته، ملاحظه نمودید. و از مجموع مطالب مذکوره بقدر و قیمت مطالب سیوطى نیز در جلد 1 " اللئالى المصنوعه " صفحه 187 واقف خواهید شد، که نامبرده در آنجا حکم به موضوع بودن و عارى از حقیقت بودن حدیث مزبور "احتجاج و استدلال" میدهد بعنوان اینکه در اسناد عقیلى، زافر وجود دارد و او در میان روات ضعیف است، و نیز در طریق روایت نامبرده مردى ناشناس و مجهول وجود دارد، در حالیکه ما اسنادها و طرق دیگرى را نیز ذکر نمودیم که در آنها نه زافرى هست و نه مرد مجهول وانگهى ما اگر بنا او در عقیده بضعف زافر همراه باشیم آیا بمجرد وجود ضعیف در طریق رواست که بعارى از حقیقت بودن آن حکم قطعى داد؟ چنانکه سیوطى گمان کرده؟ و در جمیع موارد از کتاب نامبرده خود بر خلاف روش آنها که درباره روایات ساختگى و بى حقیقت تالیف نموده اند رفتار نموده است؟ نه. نه چنین است، و بلکه چنین پندار و روشى از ضعف راى و کمى بصیرت است، زیرا "بر طبق رویه اهل درایت" منتهى آنچه درباره روایت ضعفاء معمول به است، اینست که: استدلال بان روایت نمیشود. گرچه در استدلال بان بعنوان تایید، باکى نیست، بعلاوه ما مى بینیم: حفاظ ثقه و صاحبان دقت نظر در نقل حدیث چه بسا روایاتى از ضعفاء مى آورند، بواسطه قرائن بسیارى که بر صحت آن و در روایت خاص و یا در نوشته مرد خاصى وجود دارد، با چنین قرائن و خصوصیاتى، آن روایت محفوفه بقرائن صحت را از او روایت میکنند و در آن مورد بخصوص معتقدند که از حکم عمومى روایات ضعیف خارج است و یا راوى در آن مورد بخصوص مورد اعتماد و وثوق است، هر چند در سایر موارد اعمالش ناپسند بوده و مورد اعتماد نیست. چنانچه به صحیح مسلم و صحیح بخارى و سایر صحاح و مسندها مراجعه نماید ملاحظه خواهید کرد که مملواند از روایت، از خوارج و ناصبیان آیا این جز همان مبنى که بدان اشعار نمودیم محمل دیگرى دارد؟ گذشته از آنچه بر سبیل مماشات "در مورد زافر و ضعف او" ذکر شد، اصولا احمد و ابن معین زافر را توثیق نموده اند و ابو داود گوید: او ثقه است، او مردى صالح بوده، و ابو حاتم گوید جایگاه او راستى و صداقت است سیوطى در این مورد "طعن بن زافر" از ذهبى پیروى نموده که نامبرده در " میزان " حدیث مزبور را ناشناس و غیر صحیح یافته، و بعد از او ابن حجر آمده و در لسانش از او تقلید کرده و زافر را متهم بوضع حدیث نموده است و حال آنکه ذهبى و ابن حجر را آنها که شناخته اند، از روى " میزان " او شناخته اند که در آن هزار انحراف است و لسانى که آلوده بطعن و هدفهاى مغرضانه است اینست تلخیص ذهبى بر مستدرک حاکم بیائید به بینید: آنچه که از فضایل آل الله در احادیث صحاح آن روایت شده ذهبى بر آن ها طعن و نکوهش نموده و هیچ مبنى و دلیلى براى آن نمیتوان یافت جز همان کینه، که در او رسوخ یافته و تمایل و علاقه اى که بما سواى آنها "عترت پیغمبر صلى الله علیه و آله" دارد و ابن حجر هم در تالیفات خود قدم بقدم از او پیروى نموده است .
منبع: الغدیر ، ج2 برچسبها: علمای اهل سنت پنج شنبه 92/4/27 .:. 11:29 عصر .:. رضا خانگلی زیولائی
بسم الله الرحمن الرحیم رسول خدا صل الله علیه و آله خطاب به علی ، فاطمه ، حسن و حسین علیهم السلام فرمودند: من دشمن کسی هستم که با شما دشمنی کند و یار و سلم کسی هستم که با شما از در مسالمت وارد شود. ( کنزالعمال ج 12 ص 97 ش 34194) برچسبها: اهل بیت علیهم السلام پنج شنبه 92/4/27 .:. 11:25 عصر .:. رضا خانگلی زیولائی
بسم الله الرحمن الرحیم
علی بن حسن از امام باقر علیه السلام از پدران گرامی آن حضرت نقل کرد که رسول خدا صل الله علیه و آله و سلم فرمود: دوستی من و دوستی اهل بیتم در هفت جای هول انگیز سودمند است: وقت مردن ، در قبر ، هنگام برانگیخته شدن از قبر ، وقت [گرفتن یا گشودن] نامه عمل ، زمان رسیدگی به حساب ، هنگام سنجش کردار و وقت عبور از صراط.
فضائل الشیعة ، حدیث دوم ، ص25 برچسبها: اهل بیت علیهم السلام چهارشنبه 92/4/26 .:. 11:59 عصر .:. رضا خانگلی زیولائی
بسم الله الرحمن الرحیم اسماعیل بن مسلم از امام صادق علیه السلام از پدران گرامی آن حضرت نقل کرد که رسول خدا صل الله علیه و آله فرمود: ثابت قدم ترین شما در صراط ، کسی است که اهل بیت مرا بیشتر دوست می دارد.
فضائل الشیعة ، حدیث سوم ، ص 25 برچسبها: اهل بیت علیهم السلام چهارشنبه 92/4/26 .:. 11:58 عصر .:. رضا خانگلی زیولائی
بسم الله الرحمن الرحیم رسول گرامی اسلام صل الله علیه و آله می فرماید: من و علی از یک درخت به وجود آمده ایم، من اصل و ریشه درخت و علی شاخه های تنومند آن می باشد و دخترم فاطمه علیها سلام عامل باروری و فرزندانم حسن و حسین میوه های آن به حساب می آیند. و پیروان و شیعیان ما برگهای آن درختند، هر کس از آن درخت آویزان شود نجات یافته و هر کس از آن دوری گزیند هلاک می گردد. ( مجمع البیان ج 9 ص 29-28) برچسبها: اهل بیت علیهم السلام چهارشنبه 92/4/26 .:. 1:50 صبح .:. رضا خانگلی زیولائی
بسم الله الرحمن الرحیم
هرکس علی را در زمان حیات آن حضرت و بعد از وفاتش دوست بدارد، خداوند عزوجل ، تا زمانی که خورشید طلوع و غروب می کند ،برای او ایمنی [از عذاب] و [ثبات] ایمان می نویسد و هر کسی در زمان حیات علی علیه السلام و یا بعد از وفاتش نسبت به آن حضرت بغض و کینه ورزد ، به مرگ جاهلیت خواهد مرد و همه کردار و رفتارش ، حسابرسی می شود.
فضائل الشیعة ، ص 27 برچسبها: اهل بیت علیهم السلامشیعه سه شنبه 92/4/25 .:. 1:36 صبح .:. رضا خانگلی زیولائی
.:. کدنویسی : وبلاگ اسکین .:. گرافیک : شهدای کازرون .:.
|
||
تمامی حقوق مادی و معنوی این وبلاگ متعلق به مدیر آن می باشد.
|