بسم الله الرحمن الرحیم
و مـى فـرمـود: چـند صفت را فرو نگذارم : نشستن بر خاک و با غلامان طعام خوردن و سوار بـر درازگـوش و دوشـیـدن بـز بـه دسـت خـود و پـوشـیـدن پـشـم و سـلام کـردن بـر اطفال .
و وارد شـده کـه آن حـضـرت مـزاح مـى کـرد امـّا حـرف بـاطـل نمى گفت و نقل کرده اند که روزى آن حضرت دست کسى را گرفت و فرمود که مى خـرد ایـن بـنـده را یـعـنـى بـنـده خـدا را. و روزى زنـى احـوال شـوهـر خود را نقل مى کرد، حضرت فرمود: که آن است که در چشمش سفیدى هست ؟ آن زن گفت : نه . چون به شوهرش نقل کرد گفت : حضرت مزاح کرده و راست فرموده سفیدى چـشـم هـمـه کـس بیش از سیاهى است . و پیره زالى از انصار به آن حضرت عرض کرد که اسـتـدعـا کـن بـراى مـن از خـدا بـهـشـت را، فـرمـود کـه زنـان پـیـر داخـل بـهشت نمى شوند پس آن زن گریست ، حضرت خندید و فرمود که جوان و باکره مى شـونـد و داخـل بـهـشـت مـى شـونـد. و حـکـایـت مـزاح آن حـضـرت بـا پـیـره زنـى دیـگـر و بلال و عباس و دیگران معروف است . و ابن شهر آشوب روایت کرده است که زنى به خدمت آن حضرت آمد و از مردى شکایت کرد که مرا بوسید، حضرت او را طلبید و فرمود چرا چنین کـرده اى ؟ گـفت : اگر بد کرده ام او هم از من قصاص نماید یعنى تلافى این بد را نسبت به من بکند، آن جناب تبسّم نمود و فرمود: دیگر چنین کارى مکن ، گفت : نخواهم کرد.
مـؤ لف مـى گـویـد: هـر عـاقـلى کـه بـه نـظـر انـصـاف تـدبـر و تاءمل کند در آنچه ذکر کردیم از اخلاق حسنه و اطوار حمیده آن حضرت به علم الیقین خواهد دانـسـت حـقـیـّت و پـیـغمبرى آن حضرت را و آنکه این اخلاق شریفه نیست جز به امر اعجاز؛ زیـرا کـه آن حضرت در میان گروهى نشو و نما کرد که از جمیع اخلاق حسنه عرى و برى بـودنـد و مـدار ایـشـان بـر عـصبیت و عناد و نزاع و تغایر و تحاسد و فساد بود و در حجّ مانند حیوانات عریان مى شدند و بر دور کعبه دست بر هم مى زدند و صفیر مى کشیدند و بر مى جستند چنانکه حق تعالى حکایت کرده حال آنها را فرموده :
(وَ ما کانَ صَلاتُهُم عِنَدَ الْبَیْتِ اِلاّمُکآءً وَتَصْدِیَةً.)
و کـسانى که عبادت ایشان چنین بوده از آن معلوم مى شود که سایر اطوار ایشان چه خواهد بود. والحال که زیاده از هزار و سیصد سال است که از بعثت آن حضرت گذشته و شریعت مـقـدسـه ایشان را طوعاء و کرها به اصلاح آورده است ، کسى که در صحراى مکّه ایشان را مـشـاهـده کـند مى داند که در چه مرتبه از انسانیّت و در چه مرحله از آدمیّت مى باشند. و آن حـضـرت در مـیـان چـنـیـن گـروهـى از اعـراب بـه هـم مى رسید با جمیع آداب حسنه و اخلاق مـسـتـحـسـنـه و اطـوار حمیده . از علم و حِلم و کرم و سخاوت و عفت و شجاعت و مروّت و سایر صفات کمالیّه که علماى فریقَیْن در این باب کتابها نوشته اند و عُشْرى از اَعْشار آن را احصا نکرده و به عجز خوداعتراف نموده اند. واللّه العالم
منتهی الامال ج 1
برچسبها:
حضرت محمد صل الله علیه و آله