بسم الله الرحمن الرحیم
و روایـت شـده کـه آن حـضـرت سـیـر و پـیـاز و تـره و بـقل بدبو تناول نمى نمود و هرگز طعامى را مذمّت نمى فرمود و اگر خوشش مى آمد مى خورد والاّ ترک مى کرد و در مجلس از همه مردمان پیشتر دست به طعام مى برد و از همه کس دیـرتـر دسـت مـى کـشید و از جلو خود تناول مى فرمود مگر خرما که دست به تمامت آن مى گـردانـید و کاسه را مى لیسید و انگشتان خود را یک یک مى لیسید و بعد از طعام دست مى شست و دست بر رو مى کشید و تا ممکن بود تنها چیزى نمى خورد.
و در آب آشـامـیـدن اوّل (بـسـم اللّه ) مى گفت و اندکى مى آشامید و از لب بر مى داشت و (الحـمـدللّه ) مـى گـفـت تـا سه مرتبه و گاهى به یک نفس مى آشامید و گاهى در ظرف چوب و گاه در ظرف پوست و گاه در خَزَف تناول مى نمود و چون اینها نبود دستها را پر از آب مـى کرد و مى آشامید و گاه از دهان مَشگ مى آشامید و سر و ریش خود را به سِدْر مى شـسـت و روغـن مـالیـدن را دوسـت مـى داشت و ژولیده مو بودن را کراهت مى داشت و چون به خـانـه داخل مى شد سه نوبت رخصت مى طلبید. و نمى گذاشت کس در برابر او بایستد و هـرگـز بـا دو انـگـشـت طـعـام نـمـى خـورد و بـلکـه بـا سـه انـگـشـت و بـالاتـر مـیل مى فرمود و هیچ عطرى با عرق آن حضرت برابر نبود و هرگز بوى بد بر مشام آن حضرت نمى رسید و آب دهان مبارک به هر چه مى افکند برکت مى یافت و به هر مریضى مـى مـالیـد شـفا مى یافت و به هر لغت سخن مى گفت و قادر بر نوشتن و خواندن بود با اینکه هرگز ننوشت و هر دابّه که آن حضرت سوار مى شد پیر نمى گشت و بر هر سنگ و درخـت کـه مـى گـذشـت او را سـلام مـى دادنـد و مـگـس و پـشـه وامثال آن بر آن حضرت نمى نشست و مرغ از فراز سر آن حضرت پرواز نمى کرد و هنگام عـبـور جـاى قـدم مـبارکش بر زمین نرم رسم نمى شد و گاه بر سنگ سخت مى رفت و نشان پـایـش رسـم مـى گـشـت و با آن همه تواضع ، مهابتى از آن حضرت در دلها بود که بر روى مبارکش نظر نمى توانستند کرد.
منتهی الامال ج 1
برچسبها:
حضرت محمد صل الله علیه و آله